حس تنهایی

 

چشمانت را  ببند و فقط لحظه ای خود را به جای من بگذار…

 حس می کنی چقدر تنهایم؟!

 وقتی میان این همه ادمک چوبی شانه ای نیست که تکیه گاه گریه ام باشد

 وقتی که اغوشی نیست که از همه دل خستگی ها در بر بگیرم

 وقتی دست های گرمی نیست که دستانم را شریک شود

 یا اشکانم را با سر انگشت هم دلی پاک کند

 وقتی که هیچ چشم منتظری در این دنیا برای من پلک نمی زند

 وقتی صدایی نیست که خستگی لحظه هایم را با لحن گرمش دل داری دهد

 وقتی که هیچ گوشی نیست که این همه دل نوشت را بشنود

 حس می کنی تنهاییم را...؟؟!!

اگر حس کردی

 تو بگو چه باید کرد؟!

 

چشمانت را  ببند و فقط لحظه ای خود را به جای من بگذار…

 



این نظر توسط zahra در تاریخ 1392/3/30/4 و 11:41 دقیقه ارسال شده است

[Comment_Gavator]

سلام
وبلاگت خوشگل بود
خوش حال میشم به منم سربزنی.
اگه تبادل لینک موافق بودی خبرم کن.
موفق باشی


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: